بهمناسبت زادروز استاد پرویز مشکاتیان آهنگساز، موسیقیدان، نوازندهی سرشناس سنتور، استاد دانشگاه و پژوهشگر نامی ایران بهسراغ یکی از شاگردان برجسته وی رفتم تا در مورد استاد، شیوهی کار و دلیل محبوبیت و موفقیتش در عرصهی هنر موسیقی بیشتر بدانم.
بهمن ولیزاده، آهنگساز و نوازندهی سنتور و از شاگردان برجستهی پرویز مشکاتیان است و در این گفتوگو، دربارهی شیوهی کار و اهمیت جایگاه پرویز مشکاتیان در موسیقی ایرانی صحبت میکند.
سپهر نصیحتگر/ پرویز مشکاتیان آهنگساز ایرانی و نوازندهی صاحبسبک و برجستهی سنتور در ٢۴ اردیبهشت سال ١٣٣۴در شهر نیشابور پا به عرصه هستی نهاد. مشکاتیان مقدمات موسیقی را از شش سالگی نزد پدرش حسن مشکاتیان شروع کرد و در سال ١٣۵٣ وارد دانشگاه هنرهای زیبا شد و بعد از آن مبانی و ردیفهای موسیقی ایرانی را نزد «علی خان برومند»، «داریوش صفوت»، «دکتر محمدتقی مسعودیه» و «عبدالله دوامی» فرا گرفت. مشکاتیان علاوهبر فعالیت هنری فراوان در زمینهی موسیقی با چاپ کتابهای آموزشی متعدد، شاگردانی موفق و برجستهای را پرورش و تعلیم داد.
پرویز مشکاتیان در بین سنتورنوازان سدهی اخیر چه جایگاهی داشت؟
وجه تمایز استاد مشکاتیان با دیگر سنتورنوازان معاصر، روح دردمند و عاشق پیشهاش بود و این ویژگی ایشان را همچون کشتی در گرداب امواج دریا به هر طرف که میخواست میکشاند و از هر سرچشمهای در حد ظرفیتش سیراب میکرد، استاد در نهایت آرامش و سکوت نوشدارویی برای تسکین دل دردمندان بود و چراغ هدایت را برای رهنوردان کوثر به ارمغان میآورد و جالب اینجا است که برای خود هیچ نمیخواست و همه را بهسان مرد به هموطنانش میبخشید.
استاد مشکاتیان با مردم همنفس بود و دلش برای میهن میسوخت؛ اشتیاق بسیار استاد به زیبایی و قبول خطرات راه، وی را به قلهی معرفت و زیبایی رساند و این صبر و استقامت و جانفدایی در راه پُرتلاطم به شیوایی در آثارش مشهود است.
راز ماندگاری آثار پرویز مشکاتیان چیست؟
استاد علاوهبر آهنگسازی و نوازندگی سنتور، اهل ادبیات و همچنین سهتار نوازی قابل بود و ریاضی را درک میکرد، در کل موسیقیدان بود؛ او با اهتمام به مدلاسیونهای موسیقیایی و مرکبنوازیهای متعدد از چارچوب ردیف موسیقی ایران فراتر رفت، به عبارت دیگر میتوان گفت که پرویز مشکاتیان سنت را از بالا نظاره میکرد و مسایلی را که اهل سنت – ردیف نوازان مطلق – در قید و بند آن بودند را میشکافت و حل میکرد.
مشکاتیان بهخوبی از تکنیکهای «رضا ورزنده» که مهجور مانده بود، بهره بًرد و از حسوحال عرفانی سهتار استفاده کرده و با ترکیب دقیق و مناسب دغدغههای اجتماعی با سیر روحی و خلاقیت در آهنگسازی آثار ماندگاری خلق کرد که به یقین از توان عصر حاضر خارج است و همین دلیل ماندگاری استاد شد.
بیشتر افراد معتقد هستند که بهترین آثار استاد شجریان محصول همکاری با مشکاتیان است، آیا این تفکر رایج در بین علاقهمندان به موسیقی ایرانی درست است؟
بدونشک در عصر حاضر معدود آهنگسازی پیدا میشود که آوازخوان مثل موم در دستهایش باشد. استاد آوازخوان را مثل زمین بایری میدانست که بسته به شرایط جوی زمین – در واقع توانایی اصلی آوازخوان که شاید خود آوازخوان هم از آن خبر نداشته باشد – بهترین محصول را بهبار میآورد. مشکاتیان آهنگسازی کارکُشته بود و نسبت به ظرفیتهای آوازخوان تصنیف را تنظیم میکرد.
به نظر من بهترین کارهای «استاد محمدرضا شجریان»، «ایرج بسطامی»، «شهرام ناظری»، «علیرضا افتخاری» و «علی رستمیان» محصول خلاقیت پرویز مشکاتیان بود و به جرات میتوان گفت که تصنیفهای مشکاتیان حتا بدون آواز هم بهطور کامل ادا میشوند.
تکنیکهایی مثل جفت مضرابها، سنکُپها، درابها، آرپژها و لهجهی خاص ساز مشکاتیان، آیا ویژهی مشکاتیان بود و یا قبل از وی در نوازندگی سنتور سابقه داشتند؟
استاد ویژگیهای خاص خودش را داشت. حتا دُرابهای سهتایی ایشان با «دو تا چپ و یکی راست» نواخته میشد که به آهنگ سرعت میبخشید. استاد به همان حد که از موانع روزگار رنجیده بود، موانع را از سر راه نوازندگان سنتور برداشت و بدونشک نوازندگان امروز مسیر او را ادامه خواهند داد.
البته امروزه سبکهای متعددی در سنتورنوازی وجود دارند، اما هیچ ک عمیق و پیچیده و در عینحال ساده و ناب نیستند. از طرفی دیگر، برخورد غیرمتعارف با ریتم در قطعات مختلف یکی از بزرگترین خدمات استاد مشکاتیان به موسیقی ایران بود.
پرویز مشکاتیان در بیشتر آثارش با ناصر فرهنگفر همکاری میکرد، لطفن در رابطه با این همکاری توضیح دهید.
شادروان استاد ناصر فرهنگفر علاوه بر دوستی و موافقت درونی با استاد، نه تنها ریتم بلکه ملودیهای استاد را مینواخت؛ استاد در برخی از آهنگهای خود از ریتمهای مختلفی استفاده میکرد و به همین دلیل با فرهنگفر به نتیجهی مطلوب میرسید.
لطفن از ویژگیهای استاد در کلاس درس بگویید.
استاد تا قبل از تدریس در ایتالیا شاگردان زیادی داشت ولی بعدها بیشتر وقت خود را صرف آهنگسازی میکرد. استاد ردیف میرزاعبدالله را با سبک نوازندگی خود – با نمد و سنکپها و غیره – تدریس میکرد. اعتقاد نداشت که مضراب تار روی سنتور نواخته شود. به ردیف صبا اهمیت زیادی میداد و نصیحتشان همواره این بود که نباید مضرابها با فشار روی ساز زده شوند و از چند مضراب نخست متوجه توانایی و پشتکار هنرجو میشد. در حالیکه نظر شخصی من به شاگردپروری جداگانه است. اگر استاد زمان بیشتری برای پرورش شاگرد میگذاشت دیگر آهنگهایش به این تعداد نبود. استاد در اصل ذات آهنگسازی داشت و در این امر بیشتر از معلمی بهرهبرداری کرد.
اولینبار کجا و در چه تاریخی با استاد مشکاتیان ملاقات داشتید؟
سال ١٣٧۵ اولین دیدار من در منزل شخصی استاد به اتفاق مقداد شاهحسینی – از شاگردان هوشنگ ظریف – شکل گرفت؛ من در آن سالها ساکن اردبیل بودم و استاد بهدلیل مسافت راه مرا به «استاد بزرگپور» در لاهیجان معرفی کرد و نزدیک به ٣ سال در محضر استاد بودم و از سال ٧٨ به «استاد علایی» معرفی شدم در این دوره چهارمضرابها را با مشکاتیان و ردیف را با علایی کار میکردم و پس از این دوره، بخشی از ردیف را از استاد مشق گرفتم، اما بیشتر وقت کلاس ما صرف احوالات درونی و آهنگسازی میشد.
لطفن از حالوهوای کلاس استاد بیشتر بگویید، آیا تاثیر ویژهای از این دوره دریافت کردید؟
بیشتر اتفاقاتی که برای استاد میافتاد برای من هم میافتاد؛ یعنی کسانی که شیفتهی واقعی استاد باشند از انرژی نهفته در زندگی و ملودیهایش بهرهمند میشوند، برخی افراد – هنرجوها – این موضوع را میپذیرند و برخی هم در مسیر کم میآورند.
استاد به تاریخ هنر ایران احترام میگذاشت و معتقد بود که ما انسانهای امروزی میراثدار فرهنگ غنی ایران باستان هستیم، استاد در یک فضای دیگری سیر میکرد، هرچه بود متعلق به این دوره نبود و با بزرگان نیشابور و شاید هم آیندگان آمیخته بود.
خیلی خونگرم، صمیمی و مهربان بود. استاد در عین پایبندی به اعتقاداتش فردی وطنپرست و انساندوست بود. اگر به آثار ارزشمند این استاد توانا مراجعه کنید، حس ایرانی بودن و ایرانپرستی را بهوضوح درک خواهید کرد.
به نظر شما پرویز مشکاتیان کار ناتمام داشت و زود از میان ما رفت؟
استاد کارهای اساسیاش را انجام داد و آن معنا و مفهومی که مدنظرش بود را به زندگیاش بخشید، زندگی استاد با خلق آثار، معنا و مفهوم پیدا میکرد و نگاهی هر چند گذرا در آثار استاد این ادعا را اثبات میکند.